مقدمه و اعتراف
سخن گفتن در خصوص موضوع و اعتقادى بس مهم چون «مهدویت» که منشأ تألیف هزاران کتاب و رساله و مقاله گردیده است، آن هم در حداکثر 20 صفحه، بسیار دشوار است؛ ضمن آن که مؤلفین هزاران کتاب و رساله و مقاله موجود، خود نیز در خصوص مهدویت اذعان داشته اند که نتوانسته اند جزء ناچیزى از حق مطلب را ادا نمایند.
و اما «مهدویت»، تداوم وعد و موعود به خصوص ظهور موعود در تاریخ بشر و تاریخ ادیان سابقه اى بسیار کهن دارد. مسئله ظهور موعود قطعاً منشأیى از وعد و موعود توسط پیامبران پیشین دارد زیرا بسیارى از پیامبران پیشین نیز آمدن پیامبران دیگر را به مردم زمانه خود وعده مى دادند. شاید همین وعده ها و بشارت ها در میان پیامبران بزرگ نیز سبب شده اند که در ذهنیت هر یک از امت ها، موعودى مورد انتظار شکل یافته است.
این مسئله، یعنى بالاخره ظهور حتمى مصلح موعود در انتهاى زمان، به موازات این که جاى خود را در مباحث دینى و اعتقادى باز نمود در آثار ادبى و حتى ادبیات داستانى ملل و نحل مختلف قدیم و جدید نیز راه یافت.(1)
خلاصه آن که، مهدویت یعنى اعتقاد به ظهور مهدى (عج) و او همان مصلح موعود جهانیست که همه ادیان الهى در هنگامى که زمین پر از ظلم و جور گردد و مردم از شدت بیدادگرى طلب مرگ کنند ظهور و قیام او را براى برقرارى حکومت عدل جهانى به جهانیان وعده داده اند. (2)
عقیده شیعه در خصوص مهدویت
مرحوم محمدرضا مظفر رحمه اله علیه در کتاب عقائد الامامیه پس از بیان عقیده شیعه در مورد تعداد امامان (ع) و ذکر این که نام دوازدهمین امام ابوالقاسم، محمد بن حسن المهدى (عج) مى باشد و وى در سنه 256 هجرى متولد گشته است بر خلاف سایر ائمه، تاریخى را براى وفات آن حضرت (عج) ذکر ننموده و بلافاصله اظهار مى دارند که انى امام دوازدهم، در عصر ما حجت غایب و منتظر است و سپس به شرح عقیده تشیع در مورد مهدى (عج) و مهدویت مى پردازد.(3)
گفتار اول - دلایل اثبات مهدویت در قرآن:
در قرآن کرم درباره مسائل آینده دوران و حوادث آخرالزمان و استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن گفته شده است. این گونه آیات را مفسران اسلامى طبق مدارک حدیثى و تفسیرى مربوطه به مهدى (عج) و ظهور آخرالزمان دانسته اند.(4)
نویسنده کتاب خورشید مغرب پس از انجام تحقیق و پژوهشى وافر در کتب و منابع مختلف حدیثى و تفسیرى شیعه و سنى در اثبات مهدویت از طریق آیات قرآن کریم به ده آیه شریفه از قرآن استناد جسته و ذیل هر یک از آیات مذکور تفاسیر و احادیث وارده دال بر اثبات مهدویت را نیز ذکر نموده است.
لکن از آنجایى که محدودیت نگارش این مقاله مختصر مجال ذکر همه نظریات مفسرین شیعى و سنى ذیل آیات مذکور و احادیث وارده را نمى دهد ناگزیر از بیان آیات ده گانه و توضیح مختصر منابع حدیثى و تفسیرى مى باشم.
آیه اول
«ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون» انبیاء/ 105 (5)
- ما در زبور داوود از پس ذکر (تورات) نوشته ایم که سرانجام زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.
آیه دوم
«و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» قصص/ 5 (6)
- ما مى خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم یعنى آنان را پیشوایان سازید و میراث بران زمین.
آیه سوم
«یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى اللَّه بقوم یحبهم و یحبونه اذله على المؤمنین اغزه على الکافرین یجاهدون فى سبیل اللَّه و لا یخافون لومه لائم...» مائده/ 5 (7)
- اى مومنان هر کس از شما از دین خویش بگردد زیانى به دین خدا نخواهد رسانید زیرا که خداوند دین خود را بى یاور نخواهد گذاشت بلکه او مردمى پدید خواهد آورد که ایشان را دوست مى دارد و ایشان او را دوست مى دارند، آن مردم با مؤمنان خوشرفتار و نرمخو خواهند بود و با کافران سخت گیر و بى گذشت و آنان همواره مى کوشند و در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ سرزنش گرى باکى نخواهد داشت.
آیه چهارم
«وعد اللَّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا...» نور/ 56 (8)
- خداوند آنان را که گرویدند از شما و نیکى ها کردند وعده داد که به یقین ایشان را خلیفه کند در زمین چنان که آنان که پیش بودند خلیفه ساخت و دینشان را باز بگستراند آن دین که خود بپسندید براى آنان و هم آنان را از پس بیمى که دارند بى بیمى دهد و ایمنى.
آیه پنجم
«و هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الذین کله و لو کره المشرکون» توبه/ 33 (9)
- او آن خداست که رسول خویش را بفرستاد به راهنمایى و دین راست تا آن دین را پیروز گرداند بر همه دین هاى دگر هر چند بر مشرکان دشوار آید.
آیه ششم
«...لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الاخره عذاب عظیم »بقره / 114
- براى ایشان است در این جهان خوارى و در آن جهان عذابى بزرگ.(10)
آیه هفتم
«...و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فى القتل انه کان منصورا» اسراء/ 33
- و هر کس را بکشند به بیداد وارثان او را صاحب فرمان کردیم (که هر چه خواهند بکنند: قاتل را بکشند، یا دیه ستانند، یا عفو کنند) و مباد که کس به گزاف کسى را بکشد، که خدا یاور خون بنا حق ریخته است.(11)
آیه هشتم
«بقیه اللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» هود/ 86
- بقیه اللَّه (ذخیره الهى) براى شما مردم، اگر مؤمن باشید، از هر چیز و هر کس دیگر بهتر است.(12)
آیه نهم
«یوم تأتى بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل...» انعام/ 158
آیه دهم
«فیما یفرق کل امر حکیم» دخان/ 4
- در شب قدر، همه امور را بر طبق حکمت به جاى خویش مقرر دارند.
مقصود از این آیت فرخنده تقدیر امور است در شب قدر، در هر سال. و این امر در ارتباط مستقیم است با حضرت ولى عصر (عج) و حضور ولایتى او در امت و در مجارى تقدیر و در جهان کائنات.(14)
گفتار دوم - دلایل روایى در اثبات مهدویت:
از نظر تشیع، مهدى از فرزندان فاطمه است و نه تنها ظهور او در آخرالزمان با احادیث متواتر از پیامبر (ص) قابل اثبات مى باشد بلکه عموم مسلمین نیز با اختلافات اندکى و با تکیه بر احادیث متواتر از پیامبر (ص) به طور اجماع آن را پذیرفته اند.
بنابراین مردود بودن اى شبهه که شدت ظلم و ستم در حق شیعیان آنان را به ابداع مسئله به نام مهدویت وا داشته است آن قدر بیّن و روشن است که یاوه سرایانى که این شبهه را مطرح کرده اند خود بیشتر از همه به مردود بودن این شبهه علم داشته و دارند؛ زیرا این اعتقاد یعنى مهدویت و ظهور مهدى (عج)، در زمانى که شیعیان تحت ظلم و ستم حکومت زمانه خود بوده اند شکل نگرفته است؛ مضاماً این که مطالعه تاریخ و مستندات انکارپذیر آن به خصوص دعوى مهدویت در قرن هاى نخست اسلامى از جانب کیسانى ها و عباسیین نیز مهر باطلى از نظر تاریخى بر فکر طراحان شبهه فوق زده است.
اما در خصوص روایات معتبر لازم است فقط به ذکر چند روایت معتبر از نظر منابع سنى و شیعه از شخص پیامبر (ص) اکتفا کنیم:
1- از پیامبر (ص) روایت شده است که فرمود:
«اگر عمر دنیا تنها یک روز باقى باشد خداوند مردى را برمى انگیزد که نام وى همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوى من و کنیه اش ابوعبداللَّه است و مردم بین رکن و مقام با وى بیعت مى کنند و فتوحاتى نصیب او گردد و همه اهل زمین گوینده لا اله الا اللَّه شوند، در این هنگام سلمان فارسى برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا (ص) (این مرد) از ذریه کدام فرزند شماست فرمود: از فرزندان این پسرم و با دست مبارک خود به امام حسین (ع) اشاره فرمود».(15)
2- روایت معتبر دوم در این باب نزد شیعه و تسنن این است که کنیه آن بزرگوار ابولقاسم است که همان کنیه پیامبر اکرم (ص) مى باشد. رسول خدا (ص) فرمودند:
«مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس شیوه و روش من مبارزه مى کند آن گونه که من بر اساس وحى مبارزه نمودم».(16)
3- روایت سوم از پیامبر (ص) این که:
«او در آخرالزمان قیام به آئین (اسلام) مى نماید همچنان که من در آغاز اسلام قیام به آن نمودیم.» (17)
4- و بالاخره این روایت که پیامبر (ص) فرمودند:
«در جهان جز فرمانروائى اسلام وجود نخواهد داشت و زمین چون لوح سیمین خواهد شد».(18)
یعنى زمین از لوث کفر و نفاق پاک و پیراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب.
اما در خصوص ادعاى تواتر احادیث معتبر در خصوص مهدویت و ظهور امام مهدى (عج)، احادیث نبوى در کتاب ها و اسناد عالمان مذاهب اسلامى، به اندازه اى فراوان است، که کمتر به آن اندازه درباره موضوعى دیگر، حدیث رسیده است. این واقعیت، یعنى کثرت احادیث یاد شده و فراوانى و گوناگونى راویان آن، در مآخذ و طُرُق روایى اهل سنت، به خوبى چشمگیر است. و همین واقعیت باعث شده است، تا دانشمندان علم حدیث، و حُفاظ بزرگ سُنّى، جاى جاى، به متواتر «متواتر» بودن احادیث مهدى (عج)، تصریح کنند.
حافظ ابو عبداللَّه گنجى شافعى (در گذشته 658 ه ق)، در کتاب «البیان» مى گوید:
تواترت الاخبار و استفاضت، بکثره رواتها عن المصطفى «ص»، فى امر المهدى «ع». (19)
- احادیث پیامبر اکرم «ص»، درباره مهدى «ع»، به دلیل راویان بسیارى که دارد، به حد تواتر رسیده است.
حافظ معروف حدیث، ابن حجر عسقلانى شافعى (در گذشته 852 ه ق) که او را «حافظ عصر» خوانده اند، در کتاب «فُتح البارى» که در شرح «صحیح بُخارى» نوشته است، مى گوید:
تواترت الاخبار، بان المهدى من هذه الامه، و ان عیسى - علیه السلام - سینزل و یصلى خلفه.(20)
- احادیث متواتر رسیده است، که مهدى از این امت است، و عیسى «ع» از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند.
به جز این دو عالم و محدث معروف، عالمان دیگرى نیز به «متواتر» بودن احادیث نبوى، درباره مهدى، تصریح کرده اند، که در مآخذ آمده است. ما از نقل آن تصریحات مى گذریم. و براى همین واقعیت است که قاضى محمد شوکانى یمنى، رساله خود را، در این موضوع، «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسیح» نامیده است. او در این باره مى گوید:
... و جمیع ماسقناه بالغ حذ التواتر، کما لا یخفى على من له فضل اطلاع. فتقرر بجمیع ماسقناه ان الاحادیث الوارده، فى المهدى المنتظر، متواتره.(21)
- همه این احادیث که آوردیم به حد تواتر مى رسد، چنان که بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین، با توجه به همه احادیث مذکور، مسلم گشت که احادیث رسیده، درباره مهدى منتظر، متواتر است.
این موضوع، که مسئله مهدى، مسئله اى اسلامى است و قطعى، به اندازه اى مسلم است و مشهور، که حتى لغت نویسان و واژه نویسان اهل سنت نیز، در ذیل کلمه «مهدى»، آن را مطرح کرده اند. از جمله، جمال الدین ابن منظور افریقى مصرى (در گذشته 711 ه ق)، در لغتنامه بزرگ و معتبر خویش (لسان العرب)، چنین مى گوید:
المهدى، الذى قد هداه اللَّه الى الحق. و قد استعمل فى الاسماء، حتى صار کالاسماء الغالبه. و به سمّى «المهدى»، الذى بشر به النبى - صلى اللَّه علیه و سلم- انه یجى فى آخرالزمان.(22)
- مهدى، یعنى: کسى که خداوند راه حق را به او نشان داده است. این کلمه (که از نظر دستورى، «وصف» است)، به صورت اسم به کار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذارى کرده اند)، تا جایى که على بالغلبه شده است. و همین کلمه (مهدى)، نام کسى است که پیامبر «ص»، مژده داده است که در آخرالزمان مى آید.
همچنین محدث و ادیب و واژه شناس معروف عرب، مجد الدین ابن اثیر شافعى (در گذشته 606 ه ق)، در کتاب «النهایه»، و مرتضى زبیدى حنفى (در گذشته 1205 ه ق)، در فرهنگ «تاج العروس»، این موضوع را یاد کرده اند. زبیدى در آخر، این جمله دعا را نیز افزوده است:
جعلنا اللَّه من انصاره.(23)
- خداوند، ما را از جمله یاران مهدى قرار دهد!
گفتار سوم - دلایل عقلى در اثبات مهدویت:
از نظر تشیع در حالى که دین اسلام، خاتم و اکمل ادیان الهى باشد در ممالک اسلامى (تا چه رسد به ممالک غیر اسلامى) بسیارى از احکام اسلامى به صورت تعطیل در آمده است و نشر قبایح بیدادگرى و ظلم بر عدالت گسترى و اجراى احکام ناب اسلام عینیت یافته است و این در حالى است که مسلمانان را از دین دیگرى بى نیاز مى دانند. با توجه به این اوضاع و احوال باید منتظر فرجى باشیم که دین اسلام را به همان قدرت و تمکن اولیه برساند و این جهان فرو رفته در گرداب هاى ظلم و فساد را اصلاح کند. مضافاً این که از نظر عقلى هم ممکن است دین اسلام با این اختلافاتى که مسلمانان در خصوص قوانین و احکام آن با یکدیگر دارند و هر مذهب و فرقه اى خود را درست و دیگران را منحرف شده از راه صحیح و درست مى داند به آن قوت وسیطره اى برسند که همه مردم جهان را فراگیرد.(24) در صورتى که مسلمانان، هنوز همان بدعت ها و تحریف ها در قوانین و گمراهى در ادعاهاى خود را دارند.
بنابراین از نظر عقلى برقرارى حاکمیت عدل الهى و فراگیر که به وعده هاى پیامبر (ص) و پیامبران پیش از او جامه عمل پوشاند و تمامى انحرافات و گژى هاى نسبت داده شده به دین مبین اسلام را بزداید و وحدت کلمه را در میان مسلمانان به وجود آورد؛ ظهور مهدى موعود و منجى عالم بشریت را از عقلى و منطقى تخلف ناپذیر مى نمایاند.
البته در خصوص شخص حضرت مهدى (عج) و حیات وى بین شیعه و بعضى از فرق اسلامى اختلاف نظر وجود دارد که منجمله این که از نظر تشیع مهدى موعود و مورد انتظار همه جهانیان، شخص معین و از قبل شناخته شده است که در تاریخ 256 ه ق متولد شده و تاکنون هم زنده است او فرزند امام حسن عسگرى (ع) مى باشد و نامش محمد است. مهدى بودن این شخص از خود پیامبر و ائمه به نص وعده شده که در صفحات قبل به مهم ترین احادیث و روایات وارده از قول نبى اکرم (ص) و متواتر بودن آنها پرداختیم.
اصل امامت که همانند نبوت لطفى است که از جانب خداوند متعال مى باشد اقتضاء دارد که در هر عصرى، امامى هادى به جاى پیامبر باشد و زمین هرگز از حجت خدا خالى نباشد اگر چه این امام و حجت خدا از منظر مردم مخفى باشد.
از مباحث اختلافى مطروحه توسط دیگران این است که چگونه ممکن است کسى از سال 256 هجرى تاکنون زنده باشد. در پاسخ به این سؤال باید گفت وقتى امامت ائمه پس از پیامبر و نبوت وى به عنوان حجت خدا اجتناب ناپذیر است و در حالى که روز ظهور مهدى موعود از اسرار الهى و هیچ کس جز خداوند متعال به آن روز عالم نیست مسلماً حیات و بقاى مهدى (عج) در این مدت طولانى معجزه اى است که خداوند برایش قرار داده است و عمر طولانى حضرت مهدى چیزى نیست که از منظر قدرت لایزال الهى غیر ممکن باشد.
از سوى دیگر طولانى شدن حیات او بیش از یک عمر طبیعى، یا این که اساساً این حیات را هم جزء عمر طبیعى دانسته اند، چون فن طبابت مانع این کار نیست و آن را محال نمى داند منتهى بعداً نتوانست به آنچه که عمر انسان را زیادتر مى کند دست یابد، وانگهى ناتوانى علم طب از کشف رمز طولانى شدن عمر، سبب محال بودن آن نمى شود چون خداوند قادر به این کار مى باشد. ضمن آن که حتى قرآن کریم نیز با نشان دادن عمر طولانى حضرت نوح و زنده بودن حضرت مسیح (ع) مسئله طول بقاء مهدى (عج) را نیز حل کرده است. (25)
منابع و مآخذ
قرآن کریم
نهج البلاغه
حکیمى، محمدرضا، خورشید مغرب (غیبت، انتظار، تکلیف)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1381.
کورانى، على، (ترجمه عباس جلالى)، عصر ظهور، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1382.
مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه (ویژگى هاى فکرى شیعه، ترجمه کاظمى خلخالى). انتشارات حضور، قم، 1380 .
1) براى مطالعه بیشتر در خصوص این موضوع رجوع کنید به کتاب دایره المعارف فارسى، ج 2، ص 1830.
2) براى مطالعه بیشتر در خصوص آخرالزمان که مقارن ظهور حضرت مهدى (عج) خواهد بود بهترین سند خطبه هاى 100، 138 و 182 کتاب شریف نهج البلاغه است.
3) ویژگى هاى فکرى شیعه (ترجمه عقائد الامامیه، تألیف محمد رضا مظفر)، ترجمه کاظم خلخالى، ص 129.
4) حکیمى، محمدرضا، خورشید مغرب، نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1377، ص 114.
5) شیخ طبرسى در کتاب تفسیر مجمع البیان، ج 7، صص 7 - 66 و على ابن ابراهیم در تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 464 متذکر دلالت این ایه در خصوص این که وارثان زمین، اصحاب مهدى (عج) در آخرالزمان مى باشند گردیده اند.
6) همان مأخذ.
7) همان مأخذ (این آیه درباره قائم و اصحاب او نازل شده است همانان که در راه خدا جهاد کنند و از هیچ چیز پروا ندارند).
8) در خصوص دلالت این آیه بر شیعیان حضرت مهدى (عج) و ظهور آن حضرت مراجعه کنید به: مجمع البیان، ج 7، ص 152، همچنین تفسیر البرهان، ج 3، ص 147.
9) براى دیدن شرح و تفسیر این آیه شریفه و دلالت آن بر حضرت مهدى (عج) و قیام وى مراجعه کنید به: رشید الدین میبدى، تفسیر کشف الاسرار، ج 4، ص 119 الى 120.
10) همان منبع، ص 325.
11) نور الثقلین، ج 3، ص 163 (نقل قول حویزى از امام محمد باقر (ع) مبنى بر دلالت این آیه بر قیام حضرت مهدى (عج) و گرفتن انتقام خون امام حسین (ع).
12) همان منبع، ص 390 (نقل قول از امام جعفر صادق (ع) و نقل قول شیخ ابومنصور طبرسى در کتاب الاحتجاج از على (ع) و نقل قول شیخ صدوق در کتاب اکمال الدین از امام محمد باقر (ع) که این آیه مخصوص حضرت مهدى (عج) مى باشد.)
13) براى ملاحظه دلالت این آیه مبنى بر آن آیت مورد انتظار حضرت قائم (عج) است به قول شیخ صدوق از امام جعفر صادق (ع) در کتاب تفسیر البرهان، ج 1، ص 564، تألیف سید هاشم بحرانى مراجعه نمایید.
14) چون مجال ذکر همه منابع روایى و تفسیرى نمى باشد در خصوص تفاسیر معتبر اهل سنت و دلالت آیات متعدد قرآن کریم بر حضرت ولى امر(عج) مى توان به کتب تفسیرى اهل سنت ذیل مراجعه نمود:
1- تفسیر غرائب القرآن: نظام نیشابورى
2- تفسیر الکشف و البیان: ابواسحاق ثعلبى
3- تفسیر کشاف: جاراللَّه زمخشرى
4- تفسیر کشف الاسرار: رشیدالدین میبدى
5- تفسیر مفاتیح الغیب: فخر رازى
6- تفسى الدر المنثور: جلال الدین سیوطى
7- تفسیر المنار: شیخ محمد عبده مصرى
8- تفسیر روح البیان: اسماعیل حقى
9- تفسیر روح المعانى: شهاب الدین آلوسى بغدادى
10- تفسیر الجواهر: طنطاوى مصرى.
15) بیان شافعى، ص 129 (به نقل از: کورانى، على، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1382، ص 359).
16) همان مأخذ.
17) بهار، ج 51، ص 78 (به نقل از کورانى، على، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1382، ص 359).
18) ملاحم و فتن،ص 66 (به نقل از کورانى، على، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1382، ص 359).
ضمناً از امیر مؤمنان (ع) نقل شده است که فرمود:
«او قائم رأى و نظر را از قرآن مى گیرد، آنکه که دیگران قرآن را بر رأى و اندیشه خود باز مى گردانند، به آنان به شیوه عدالت را نشان مى دهد و کتاب و سنت را که متروک و منزوى شده، زنده مى کند».
به این معنا که حضرت مهدى (عج) از قرآن پیروى نموده و مانند منحرفان، تفسیر آن را تحریف نمى کند (همان منبع).
19) منتخب الاثر، ص 5، پانوشت (به نقل از: حکیمى، محمد رضا، خورشید مغرب، نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1377، ص 81).
20) همان منبع.
21) همان منبع.
22) لسان العرب المحیء ج 3، ص 787 (به نقل از: حکیمى، محمدرضا، خورشید مغرب، نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1377، ص 82).
23) منتخب الاثر، ص 1، پانوشت (به نقل از: حکیمى، محمدرضا، خورشید مغرب، نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1377، ص 83).
24) مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، ص 132.
25) همان منبع، ص 133.
- روزى که پاره اى از آیات پروردگار تو پدیدار گردد، آن روز هیچ کس را - اگر از پیش ایمان نیاورده باشد - ایمان و باور سودى نخواهد بخشید.(13)
طبقه بندی: عقیده شیعه در خصوص مهدویت